جاوید قربان اوغلی زمزمه فیلترینگ شبکه اجتماعی «کلابهاوس» در روزهای گذشته از حد شایعه فراتر رفته و احتمال وقوع آن افزایش یافته است. رئیس سازمان تنظیم مقررات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با ارسال نامهای خطاب به مدیرعامل سه اپراتور همراه اول، ایرانسل و مخابرات ایران تأکید کرده که طبق قانون، مأمور حراست و حفاظت از تبادل اطلاعات در شبکههای اطلاعرسانی است. در این نامه به اپراتورها هشدار داده شده که در صورت «استمرار اختلال و با توجه به جمعآوری ادله فنی، گزارش رخداد جرم برای پیگیری قضائی به دادسرا ارائه و درخواست پیگرد قضائی آمران و عاملان این اختلال ثبت و پیگیری خواهد شد». هرچند روشن است در شرایطی که وزیر این وزارتخانه در معرض پیگرد قضائی قرار دارد، عاملان فیلترینگ برای هشدار معاون وی ترهای خرد نکرده و به اینگونه هشدارها وقعی نمینهند. این اتفاقها و اقدامهای انجامشده در اعمال محدودیت و کنترل فضای مجازی در دو دهه گذشته، من را به یاد خاطرهای انداخت که ذکر آن را خالی از فایده نمیدانم. هشدار دولتمردی متعهد و روشنفکری تحصیلکرده به کسانی که فارغ یا بیخبر از مشکلات مردم، در گوشهای دنج درباره اعمال محدودیت در زندگی اجتماعی مردمی گرفتار در ابتداییترین نیازهای خود تصمیم میگیرند؛ گویی وظیفهای جز دامنزدن به چالشی دیگر و گذاشتن باری بر گرده کشور ندارند. ظاهرا و به قول معروف قرار است در این کشور هرکسی کار خودش را بکند. 31 سال پیش و قبل از عزیمت به محل مأموریت در الجزایر، با زندهیاد دکتر حسن حبیبی، معاوناول رئیسجمهور ملاقات کردم. دکتر حبیبی سیاستمداری متفکر، روشنفکر و انسانی بهشدت متواضع بود. به واسطه زندگی در فرانسه و تحصیل در آن کشور، الجزایر، مستعمره سابق فرانسه را بهخوبی میشناخت، با خلقیات مردم این کشور آشنا بود و اطلاعات وسیع و ارزشمندی درباره مبارزات ضداستعماری جبهه آزادیبخش ملی الجزایر و رهبران آن داشت. راهنماییهای آن مرد بزرگ برای من در آستانه مأموریتی دشوار و در اوج بحران داخلی آن کشور، بسیار مفید و ارزشمند بود. نمیدانم چطور شد که دکتر حبیبی سخن را از روشنفکران کافهنشین الجزایر، فرانتس فانون و همراهی و حمایت از مبارزات آزادیبخش مردم این کشور، یکباره به داخل کشاند و با آهی که از درون نگران از آینده انقلاب و کشور حکایت داشت، گفت: «امروز استفاده از ویدئو را برای مردم قدغن کردهایم، اما من روزی را در آینده نهچندان دور میبینم که هرکس در درون خانه خود با یک ریموتکنترل کوچک و گیرندهای که روی شیشه آپارتمان نصب شده، صدها کانال تلویزیونی را مشاهده میکند و هیچ ابزاری قادر به کنترل آن نیست. امروز میتوانیم واردات ویدئو را ممنوع کنیم، ولی در آن زمان که هیچ مرزی وجود ندارد چه کار خواهیم کرد؟». دغدغهای که آن روز دکتر حبیبی داشت، امروز به منصه ظهور رسیده و توسعه خارقالعاده فناورهای نوین ارتباطات نه در گرو سال و ماه که مترتب بر روز، ساعت، دقیقه و ثانیه است. اگر دغدغه تصمیمگیران «حفظ امنیت اخلاقی» جامعه از طریق کنترل فضای مجازی و دسترسی آسان مردم به کانالها و سایتهای مختلف است، اولا باید به این سؤال پاسخ داده شود که اعمال فیلترینگ درباره شبکههای متعدد دیگر از سوی شورای عالی فضای مجازی با بودجهای که «نه تو دانی و نه من» از جیب همین مردم گرفتار در ششوبش زندگی و سفرههایی که هر روز کوچکتر میشود، چه نتایج مثبتی در راستای هدفگذاری دربر داشته است؟ کلابهاوس، رسانه جدیدی که اخیرا حضور وزرای خارجه و فناوری اطلاعات در یکی از نشستهای آن، جنجالآفرین شد و بهظاهر به همان دلیل در معرض فیلترینگ قرار گرفته، اولین رسانه در «تبادل آزاد اطلاعات» نیست و به یقین آخرین آن نیز نخواهد بود. به تعبیر شاعر «هر دم از این باغ بری میرسد، تازهتر از تازهتری میرسد»، در پرتو رشد شتابان فناوریهای جدید و رقابت شرکتهای بزرگ، هر روز نسخهای جدید از رسانههای ارتباطات شنیداری و تصویری به بازار عرضه میشود و کار ما فعلا این شده که هموغم خود را برای جلوگیری استفاده از آن از سوی مردم کشور بگذاریم. خوشبختانه نگارنده به همان دلیلی که وزیر محترم خارجه در آن نشست گفت، فعلا به کلابهاوس دسترسی ندارد و بنابراین دفاع از آن برای استفاده بدون فیلتر، اتهامی غیرموجه است. تردید نباید داشت که سرنوشت فیلترینگ رسانههایی مانند تلگرام، فیسبوک و قسعلیهذا از هماکنون در انتظار اقدامی مشابه درباره این رسانه است. مضافا اینکه اگر دغدغه مسئولان همان چیزی است که پیشتر ذکر آن رفت، خوشبختانه این مفسده (البته بهزعم آقایان دستاندرکار فیلتر) درباره رسانه اخیر مصداق ندارد. کلابهاوس رسانهای صرفا شنیداری است که مشارکتکنندگان و مخاطبان افرادی با اسمورسم و عنوان شناختهشده هستند؛ اقشاری نوعا تحصیلکرده و در ردههای بالای کنشگری اجتماعی که بیشترین دغدغه آنها موضوعات فکری و سیاسی است. در همین راستا، اگر نگرانی آقایان از طرح اینگونه مباحث در فضای مجازی از سوی مسئولان دولتی و فعالان مدنی و اعمال محدودیت برای کنترل آن است، راهکار همان نیست که درباره سایتهای دیگر رفتند و نتیجهای هم نگرفتند و فقط هزینههای دو طرف استفادهکننده و اعمالکنندگان فیلترینگ را افزایش داد؛ با این تفاوت که اولی مستقیما از جیب مردم هزینه شده و دومی غیرمستقیم و ظاهرا نامحسوس. دیدگاه «کنترل جامعه از توفان برخاسته از دستاوردهای تکنولوژی فناوری اطلاعات» و ایمنسازی اخلاقیات مردم، بر اساس تجربیات چندین ساله گذشته، شکست خورده است . اگر بهترین راهکار معالجه «پیشگیری» است، حداقل این بار با شناخت درست بیماری (البته اگر مرضی در کار بوده و ناشی از تصورات نباشد) درصدد معالجه آن برآمده و راهی را برویم که دیگران رفته و نتیجه گرفتهاند. به هزار و یک دلیل مصونیت از طریق اعمال محدودیت جواب نمیدهد؛ این را در چند دهه گذشته آزمودهایم. این سخن به آن معنا نیست که اگر نمیتوانیم باید آن را به حال خود واگذاشت؛ به یقین باید آن را مدیریت کرد، ولی چگونه؟ سؤالی که باید آن را به اهل فن، استادان و تحصیلکردگان رشتههای مربوط سپرد. مشکل زمانی بیشتر خود را مینمایاند که عدهای خود را مسئول ایمان دیگران میدانند و هر صدایی غیر از بانگ خود را خارج از دایره ایمان تلقی میکنند؛ اقدامی که به استناد نظرمتفکران بزرگ قدیم و جدید هیچ توجبه عقلانی بر آن مترتب نیست. سخن گرانقدر زندهیاد دکتر حبیبی را آویزه گوش کنیم.
نظرات